سه‌شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۴

حسن سلطانی:

عملکرد ما شایسته مناسبت های مذهبی نیست/ برنامه‌های سحرگاهی یکی از سخت‌ترین برنامه های رسانه ملی است

حسن سلطانی

سینماپرس: مجری پیشکسوت صدا و سیما از معضلات ساخت برنامه‌های معارفی و لزوم برنامه‌ریزی سالیانه برای ساخت این‌گونه برنامه‌ها می‌گوید.

حسن سلطانی از مجریان پیشکسوت صدا و سیماست که کنار اجرای برنامه‌های خبری در حوزه معارف و برنامه‌های با موضوع معارف هم فعالیت جدی دارد. وی که از سال ۵۸ وارد سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شده است به‌واسطهٔ مجری‌گری در برنامهٔ انتخابات ریاست‌جمهوری از شهرت بیشتری برخوردار شد و مخاطبان سالهای زیادی با برنامه سحرگاهی او ماه مبارک رمضان را آغاز می‌کردند. در رابطه با مشخصات برنامه‌های معارفی و معضلات و آسیبهای ساخت این‌گونه برنامه‌ها با او به گفت‌وگو نشستیم.

با این تعاریفی که برای ساخت و تهیه برنامه‌های معارفی به صورت ایده‌آل وجود دارد، آیا برنامه ای که حداقل پنجاه درصد این استانداردها را داشته باشد تولید می‌شود؟

من چون خودم دستم در کار هست نمی توانم نام ببرم همه آنها دوستان من هستند و برنامه های خوبی هم هست و زحمت می کشند نباید از حق بگذریم هیچ کسی نمی خواهد برنامه اش بد باشد آنها همه زحمت کشیدند اما به نظر من برنامه آفتاب شرقی که خیلی روزها معلوم است که زحمت می کشند و تلاش می کنند که خیلی خوب شود اما روزهای آن متفاوت است یعنی بعضی روزها خیلی خوب است و بعضی روزها متوسط است سمت خدا هر روز است اما مخاطب خودش را دارد و تاثیر خودش را دارد و توانسته جای خودش را باز کند ولی به نظرم آرام آرام نیازمند این است که یک تجدید نظری در روند اجرای آن اتفاق بیفتد.

البته بعضی وقت‌ها تکرار دل آزار نیست محتوای سمت خدا محتوای خوبی است اما در این محتوا باید یک تجدید نظری بکنند به نظر من حالا که این مخاطب، مخاطب خوب و قابل توجهی است و این برنامه ها هم در جشنواره ها برگزیده می شود جایزه می‌گیرد قابل تقدیر است و خیلی کار است که هر روز برنامه داشته باشی و هر روز مهمان داشته باشی و مهمان هایت هم باید مهمان های قابلی باشند الحق و والانصاف کارشناس هایی که می آیند کارشناس های بسیار خوبی هستند. اما به نظر من باید مقداری از این یک سویه بودن خارج بشویم یعنی بیشتر نیازهای مخاطب را مطرح کنیم و بیان کنیم و از یک طرفه بودن قدری خارج شویم وقتی خارج شدیم جذابیت بیشتری پیدا می کند و شبکه چهار برنامه هایی که گفت و گو محور است برای کسانی که مشتری برنامه های گفت و گو محور هستند آنها شبکه چهار را شبکه خیلی دلنشین و خوب می دانند برنامه تا نیایش دوست بسیار خوبم مجید یراقبافان که جنسش جنس معارفی است و می دانم که زحمت می کشد و سعی می کند با دست پر سر برنامه بیاید برنامه آنها هم برنامه خوبی است مناسبتی هایمان چنگی به دل نمی زند

مثلا در حوزه سرگرمی مثلا ماه عسل که می آید می دانند که فول تایم باید پخش بشود و ما عادت کردیم اما در حوزه معارفی سیاست هایشان را عوض می کنند نمی گذارند یک امضایی بماند برای برنامه خاصی. در بحث مناسبتی این پدیده وجود ندارد دهه فجرمان هم این آفت را دارد ایام نوروزمان هم این مشکل را دارد فقط برای سریال ها چون زمان می برد حواسمان است که از شش ماه قبل از یک سال قبل سفارش بدهیم یا برخی برنامه ها مثلا ماه عسل وقتی می خواهد مهمان هایش را انتخاب کند چون باید بگردد و پیدا کند موضوعات مختلف را و انقدر باید زیاد باشد که از آنها انتخاب کند در نتیجه یک سال درگیر می شود در حالی که از الان می شود برای پنج سال آینده برنامه ریزی کرد که شهادت امام هادی این موقع است شهادت امام باقر این موقع است میلاد ائمه در تقویم مشخص است.

الان معضل بزرگ رسانه ملی و مشکلی دست و بال رسانه را در خیلی از جاها می بندد مسائل مالی است و این برای امسال و پارسال نیست ما الان چند سال است با این مشکل مواجه هستیم و هر سال که می گذرد وعده سال بعد را می دهند دولت محترم ولی هرسال دریغ از پارسال. برای رسانه دارد عینیت پیدا می کند و هر سال که می گذرد واقعا برخی از مدیران سازمان شاید گزاف نباشد که بگوییم برای سر برج رساندن هزینه های جاری واقعا پیر می شوند. از آن طرف کار ما و حرفه ما طوری است که آنتن خالی برود و نمی شود که تکراری پخش کنی و مخاطب از شما انتظار دارد و توقعاتش را باید برآورده کنی می دانم که چقدر سختی می کشند از ریاست سازمان، مدیران، معاونین مدیران شبکه ها مدیران گروه ها بویژه معاونت های مالی و اداری اینها با سختی فراوان نیازمندی های سازمان را برطرف می کنند و تازه وقتی اینها را فراهم می کنند و تامین می کنند تازه باید به هزینه های جاری بپردازند حرفه ما و سازمان ما سازمانی است که درآمدزا نیست انقدر نمی تواند پول در بیاورد ممکن است برخی از کسانی که مطلع نیستند بگویند این همه تبلیغات از شبکه های مختلف سازمان پخش می شود اما باور کنید آن چیزی که دریافتی سازمان است با هزینه هایی که می کند اصلا در خور و قابل توجه نیست که بگوییم همپوشانی می کنند همدیگر را اصلا اینطور نیست از آن طرف اگر ما توقع برنامه های فاخر داریم و برنامه هایی که یک سرو گردن از برنامه های تلویزیونی منطقه بالاتر باشد انصافا باید به سازمان کمک کنیم و پول و بودجه ای که نیاز دارد در اختیارش قرار بدهیم.

امروز برنامه سازی بسیار سخت شده خیلی از تهیه کننده های ما خیلی از کارگردان های ما امسال کار می کنند و یک سال دیگر دستمزدشان را دریافت می کنند خیلی از بچه های ما شب عید مشکل داشتند و دست خالی رفتند خانه شان رئیس سازمان این را می داند معاونین هم این را می دانند کلی زحمت می کشند تا حقوق و دستمزد زمین نماند اما موقع عید که می شود سریال های نو و فیلم سینمایی نو اینها را تامین می کنند و متحمل سختی های فراوانی می شوند یک روزی در این سازمان یک شبکه یک بود و یک شبکه دو اما الان بیش از پنجاه شبکه رادیویی و تلویزیونی و صفحات مجازی و بین المللی و برون مرزی و درون مرزی دارید و بودجه ای که دریافت می کنید با کاری که از ما انتظار می رود اصلا همخوانی ندارد.

به هر حال باید راهکارهایی برای رفع مشکلات بودجه‌ای در سازمان وجود داشته باشد.

در وهله اول باید دست نیاز دست یاری و کمک به جانب دولت دراز کنیم و بگوییم که سازمان تنها رسانه ای است که در این کشور دارد به صورت ابر رسانه کار فرهنگی می کند و باید به تناسب نیازمندی ها و به تناسب توقع‌مندی هایی که داریم آن را کمک کنیم و بی پرده عرض می کنم که از مشاجره های عملی سیاسی و دعواهای جناحی رسانه را دور بداریم و رسانه هم تمام سعی و تلاشش را صرف می کند در جهت تحکیم وحدت ملی برای رسانه گروه ها و جناح ها و گرایش های مختلف به نظرم یکسان می نمایاند و به نظرم باید کمک کنیم که رسانه در جهت وفاق و در جهت وحدت ملی در جهت بالابردن بینش و دانش و سطح فرهنگی عمومی جامعه کمک کند و بتواند به آن وظیفه اصلی خودش هم در نهاد انقلاب اسلامی و هم در قانون اساسی و هم در آن گوهره وجودی رسانه بتواند در آن تعریفی که در انجام آن ماموریت محول است موفق باشد.

مشخصا با تمام مشکلاتی که ذکر شد برای بهبود وضعیت ساخت برنامه‌های معارفی چه تدابیری باید اندیشیده شود؟

از بحث مالی که بگذریم بخش دیگرش برمی گردد به جنس مدیریت. باید از کسانی استفاده شود که واقعا وجوهات معارفی داشته باشند. ارسطو در آن مدرسه ای که فلسفه درس می داد یک تابلویی نوشته بود «آن کس که عاشقی نمی داند نیاید» من در یک گفت و گویی گفتم که من اگر یک روزی حرفم تاثیر داشت در تصمیم گیران رسانه می گفتم که یک تابلوی بزرگ با یک خط زیبا بنویسند هر کسی که عاشق کار در رسانه نیست نیاید و کسی که عاشق کار در رادیو و تلویزیون نباشد یعنی اگر به او بگویند که اول خانه شما بعد تلویزیون اگر بگوید اول خانه مان من می گویم که نیاید تلویزیون من می گویم اول بگوید تلویزیون بعد بگوید خانه مان چون کار ما نشان نمی دهد کار ما شب، صبح، محرم، عید نوروز و روز طبیعت ندارد در روزی که همه به فراغت می پردازند کار ما زیادتر می شود در روزی که همه دلشان می خواهد بروند در مجالس عزاداری اهل بیت شرکت کنند و فیض ببرند کار ما بیشتر می شود باید بیاییم یک کاری را انجام بدهیم اگر باور نداشته باشیم که این در محضر پروردگار است اگر باور نداشته باشیم که این کار عقیدتی است و به عنوان یک کار انقلابی داریم این کار را انجام می دهیم ضرر کردیم و نمی توانیم آن طور که باید و شاید عمل کنیم.

من بعد از سی وهفت سال کار کردن در تلویزیون هنوز کار کردن در تلویزیون را به عنوان یک وظیفه به عنوان یک ماموریت انقلاب اسلامی و به عنوان یک کار فریضه ای بر خودم واجب می دانم تا وقتی که به من نگویند که ما لازم نداریم و دیگر نمی خواهیم تا آن موقع بر شانه خودم این ماموریت را حس می کنم و هر زمانی که کاری به من بگویند بدون هیچ انتظار انتفاعی نمی گویم دستمزد و حقوق نمی گیرم چرا دستمزد می گیرم خوب هم دستمزد می گیرم و زندگی خود را اداره می کنم اما از آن منظر به آن نگاه نمی کنم به عنوان یک وظیفه و به عنوان یک فریضه هم دینی و هم انقلابی به آن نگاه می کنم و می گویم تا زمانی  که کاری از دست من برمی آید موظف هستم در خدمت رسانه و به عنوان یک کار فرهنگی در خدمت رادیو تلویزیون باشم چون رادیو و تلویزیون انقلاب اسلامی است چون رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران است سوای مخاطب ها فردا ما در مقابل شهدا باید پاسخگو باشیم در مقابل آنهایی که برای ما زحمت کشیدند و از دنیا رفتند آنها به ما خواهند گفت که ما که رفتیم شما چه کار کردید اگر یک روز به خاطر کم و زیاد شدن پول به خاطر بالا پایین شدن آن چیزهایی که ما می خواستیم برایمان تامین نکردند کار را بگذاریم زمین فردا در مقابل آنهایی که جوانی و عمر و زندگیشان را به خاطر انقلاب به خاطر دفاع مقدس به خاطر ارزش های انقلابی فدا کردند و رفتند آن موقع پاسخی نخواهیم داشت اما اگر آن کاری که از دستمان برمی آید را انجام بدهیم شاید توانسته باشیم بگوییم که بخشی از وظیفه ای که برعهده ما گذاشته بود را انجام دادیم.

به نظر من در مناسبت ها آنگونه که شایسته و بایسته است عمل نمی کنیم خیلی از مخاطب ها این گله را دارند که ما در ایام عزاداری به شدت پرشور رسانه عمل می کند اما در ایام میلاد و جشن و شادی اهل بیت تلویزیون حضورش در حوزه معارفی خیلی کم است اکتفا می کنیم به پخش کردن یک فیلم طنز اکتفا می کنیم به دعوت از خوانندگان و هنرمندان اما این یعنی چه یعنی ما حرف برای زدن نداریم در ایام میلاد حضارت معصومین چرا حرف داریم هنر گفتن آن را بلد نیستیم فرمود شیعیان ما در ایام شادی ما مسرور هستند در ایام حزن ما محزون هستند این علامت شیعه است علامت مسلمانی است اما اگر ما بحث عزاداری را به شدت پررنگ عمل کنیم اما بحث سرور اهل بیت را پررنگ عمل نکنیم معلوم است از این دو بال یک طرفش می لنگد نگاه کنید ما از ۱۳ رجب تا ۲۷ رجب یعنی دو هفته ایام سرور و شادی امامت و نبوت را دارید از میلاد امیرالمومنین تا شب مبعث پیامبر چرا ما این دو هفته را برنامه ای عشقی و سرور و معرفتی و شادی و نشاط اهل بیت را پخش نمی کنیم چرا جریان سازی نمی کنیم از روز سوم شعبان تا نیمه شعبان اعیاد شعبانیه است اصلا فضای کشور می تواند تغییر کند هیچ کاری نمی کنیم هنوز ایام عید غدیر است ما محرم را اعلام می کنیم می گوییم غدیر بالاترین و والاترین عید شیعی است شما چرا کام مردم را حزن آلود می کنید دو روز مانده به محرم خیمه ها را دایر کن ما که مخالف محرم نیستیم اما مخالف این هستیم که اوقات شیرینی و اوقات سرور و نشاط ولادت امیرالمومنین را کوتاه کنید کوتاه نکنید این ایامی که هست آن خدای غدیر علیمی که در این ایام انسان ها را خلق کرده اگر بدانی می توانی در آن تکوینی که در این عالم هست براساس آن تکوین حیات بیابید براساس آن برنامه ریزی کنید ۱۳ رجب تا ۲۷ رجب دو هفته هم فضا داری و هم بساطش را گسترده کردی ایام عید قربان تا عید غدیر کلی می توانی برنامه معارفی خوبی بروی تاریخ بگویی حکایت بگویی اتفاقاتی که افتاده را بگویی بزرگان دین را بگویی شما استفاده نمی کنی می بینی که غدیر آمد چند دفعه می خواهی برنامه سال گذشته را بروی حالا آنهایی که غدیر را خوب می شناسند خوب حرف می زنند شیرین حرف می زنند از آن استفاده کنیم می توانی از آنها بهره مند بشوی به نظرم در برنامه های مناسبتی مقداری شتابزده و دیرهنگام عمل می کنیم در حالیکه اگر فرصت بیشتری بدهیم در حالیکه اگر با یک مجال فاصله بیشتری به عوامل برنامه سازمان اعلام کنیم که سه ماه آینده ما چنین برنامه ای را می خواهیم استفاده کنیم به نظرم هم می رسند و کارهای قابل و فاخری می توانند انجام بدهند اما از آن طرف هم ما در برنامه معارفی در برنامه دکور نور موسیقی ضعیف هستیم در این میان برنامه ها در این فرصتی که ندارند وله هایی که می خواهیم کار کنیم به دلیل فرصت اندکی که در اختیارشان هست آنگونه که شایسته و بایسته برنامه معارفی هست را نمی رسیم انجام بدهیم یا اینکه مثلا در برنامه هایی که در عتاب مقدسه ضبط می کنیم مهمان هایی که دعوت می کنیم یا افرادی که می فرستیم که این برنامه ها را بروند باید بیشتر دقت کنیم که خیلی بهتر شود.

در مورد برنامه های سحر هم بفرمایید.

برنامه های سحر چون من خودم هفت سال توفیق داشتم تا به امروز که در برنامه سحر باشم خیلی نمی خواهم بگویم که برنامه سحر چنین و چنان است اما اگر سوالاتی راجع به برنامه های سحر داشته باشید می توانم پاسخ بدهم اما برنامه سحر به نظر من به شدت تخصصی است برنامه ای است که باید آدمهایی که در آن هستند آدمهای مجرب این حوزه باشند برنامه ای است که مخاطب آن واقعا مخاطب خاص است. وقتی در طول روز و شب برنامه تلویزیونی پخش می شود عموم مردم نگاه می کنند با گرایش ها و سلیقه های مختلف اما وقتی شب خوابیدند و نیمه شب بلند می شوند و تلویزیون را نگاه می کنند کسانی بلند می شوند که برای آن منظور بیدار شدند یعنی برای ماه مبارک رمضان بیدار شدند. بنابراین این آدم آدم خاص است در نتیجه برنامه ای را که نگاه می کند باید به تناسب تقاضای این آدم برنامه برایش تدارک ببینی.

در نهاد دعاهای ما وقتی مفاتیح را نگاه می کنید یا ادعیه ائمه را نگاه می کنید که می گفتند در سحر ماه مبارک امام سجاد این دعا را می خواند امیرالمومنین این دعا را می خواندند پیامبر این مناجات را می خواندند به ما می گوید که سحر ماه مبارک رمضان چندتا چیز می خواهیم یکی دعاست یکی مناجات است یکی نیایش است یکی بستر فراهم کردن برای این است من می گویم برنامه سحر یکی از سخت ترین برنامه های رسانه است چون برخی از مخاطب ها بیدار شدند اول تلویزیون را روشن می کنند بعضی از مخاطبان بیدار شده اما صدای تلویزیون را کم می کند تو باید هنر داشته باشی که او صدای تلویزیون را زیاد کند بعضی از مخاطب ها در حال آمد و شد هستند شما باید برنامه هایت کوتاه توجه آنها را به خودت جلب کنی بعضی ها سفره سحری انداختند و نشستند و تلویزیون روشن است برای اینکه ببیند چقدر مانده تا اذان صبح تو باید کاری کنی که او ضمن اینکه می خواهد بداند چقدر مانده تا اذان صبح یک گوشه چشمی هم به برنامه تو داشته باشد پس تو باید به چندین هنر آراسته باشی که برنامه ات موفق بشود بعد وقتی که اعلام می کنی که به ما پیامک بزنید نظراتتان را بگویید می بینید که چقدر پیامک می آید در حالیکه آن ساعت از شب و سحر اصلا وقت پیامک زدن نیست اصلا جنس آن آدمها اینطور نیست اصلا وقت پیامک زدن ندارند وقتی در آن ساعت سه هزارتا پیامک می آید یعنی برای آن برنامه ساعت ده شب صد هزارتا پیامک آمده نمی توانی این برنامه را برنامه ای که ساعت ده شب پخش شده مقایسه کنید نمی توانی این برنامه را با برنامه افطار مقایسه کنی برنامه سحر سنجشش در ترازوی مقیاس و میزان گذاشتن برای اینکه با کدام برنامه این را مقایسه کنیم آن دستگاهی که می خواهد آن را بسنجد باید متفاوت باشد با برنامه ای که عصر را می سنجد چون عصر عصر است سحر سحر است ثانیا اینکه در سحر باید از آواهای خوش مناجات های خوش، اولین باری که من را دعوت کردند برای برنامه سحر در سال ۹۰ در شبکه قرآن خدا سلامت بدهد به آقای گروسی و قبل از ایشان گفتم من شراط دارم و شرطم این است که یکی باید بیاید مناجات خوانی کند در سحرهای ماه مبارک و من برای اولین بار سی شب متوالی آقای کریم خانی را آوردم بعد می گفتند چرا فقط آقای کریم خانی گفتم برای اینکه جا بیفتد و بعدا می شود افراد دیگری هم آورد و سی شب آمد و دیدند عجب ماه رمضان خوبی شد.

شما در برنامه هایی که به خصوص در ایام سحر تولید می‌شد توجه زیادی به اجراهای زنده و حضور فضای اجرای برنامه داشتید. آیا دلیل خاصی داشته است؟

 شما وقتی سحر به حرم حضرت رضا (ع) می روید قبل از اذان صبح مناجات خوانی از گلدسته های حرم پخش می شود خیلی وقت ها دیدم که افراد می ایستند و به مناجات خوانی گوش می دهد و این حالش عوض می شود ما نمی توانیم مناجات خوانی را تفکیک کنیم ممکن است کسانی که این گفت و گو را می بینند بگویند که اصلا این طور نیست و حاج آقا دارد اشتباه می کند می گویم شما پلی بک پخش می کنید نوار پخش می کنید آن هم دارد اما آن کسی که می آید در استودیو زنده می خواند و بیننده و مخاطب با آن ارتباط برقرار می کند اگر خوب نبود که هیچ برنامه زنده ای روی آنتن نمی رفت.

من فوتبال رئال مادرید و آرسنال را امشب زنده ببینم یا ضبط شده آن را ببینم شما این همه هزینه می کنی که زنده پخش شود آن چیزی که اتفاق می افتد را ببینید اما وقتی بلند می شود وقت می گذارد خودش را برای آن ساعت آماده می کند اما شما وقتی برای خواندن در مجلسی می روید برای آن مجلس خوانده برای تلویزیون نخوانده اما وقتی می آید تلویزیون آمده برای بیننده ها بخواند با این حس و حال که بیننده ها در خانه نشستند و خودش در آن حال می خواند حس و حالش تغییر می کند این را باید متوجه بشویم و اگر آن را حذف کنیم مشکل می شود اما از طرف دیگر یکی از برنامه های سخت برنامه سحر ماه مبارک است برای تهیه کننده برای مجری برای آن مهمان ولی این سخت شیرین است و شیرین سخت است این سختی است که شما از خدا تقاضا می کنی که خدایا دوباره در رزق من قرار بده من جزو خدمتگزاران سفره مهمانی تو باشم.

ضیافت الله است یعنی سفره مهمانی حضرت حق گسترده است در مهمانی چه کسانی به میزبان نزدیک هستند آنهایی که سر سفره دارند خدمت می کنند مهمان ها که می خورند و می روند اما بعد از اینکه مهمان ها رفتند میزبان می گوید همه آنهایی که خدمت می کردند بیایند بنشینند همه دلخوشی من به سحر ماه مبارک رمضان این است که به این عنوان برسم که تو از زمره خدمتگزاران سفره رمضان بودی اگر این را بفهمم که نصیبم شده کلاهم را می اندازم هوا گفت «روزی که کند دوست قبولم به غلامی آن روز کنم سلطنت روی زمین را» به این درجه و جایی برسی که تو آمدی دست به سینه به قول آقای محمد صالح علاء خدمتگزار سحر خیزها شدی این خیلی مبارک و قیمتی است خیلی ارزش دارد به همین دلیل من یک سال با این نگرش به حرف ها به مطلب ها و به برنامه ها جایی رفتم ختم طرف سخنران ختم است اما سخنرانی ختم را گوش می کنم می بینم یک تکه عرفانی گفت می گویم این به درد شب دهم ماه مبارک می خورد مثلا من در سحر ماه مبارک رمضان روی چهار شب برنامه و یک هفته برنامه خیلی حساس هستم یکی شب دهم و شام دهم ماه مبارک است یعنی شب رحلت ام المومنین حضرت خدیجه کبری (س) من از بسم الله الرحمن الرحیم تا خداحافظی راجع به حضرت خدیجه صحبت می کنم هر چه نوشتم راجع به حضرت خدیجه است می دانید که منابع حضرت خدیجه هم خیلی کم است هم شب رحلت بی بی هم شب دهم و هم شب یازدهم چون در طول سال خیلی کم راجع به حضرت خدیجه می شنوید دیگری شب تولد امام حسن و شام تولد امام حسن این دو شب را هم هرچه بگویم از بسم الله الرحمن الرحیم تا خداحافظ سحرخیزان ارجمند راجع به امام حسن صحبت می کنم هر چه نوشته باشم راجع به امام حسن است و از شب تقریبا هفدهم که تقریبا شب عملیات بدر است تا شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان سعی می کنم فضائل * مدایح و مراثی امیرالمومنین را عرض کنم این را برای خودم افتخار می دانم برای خودم توفیق می دانم و شکر می کنم که خداوند عالم را که در این چند سال این توفیق را به من داده از یک تریبونی راجع به محمد و آل محمد صحبت کنم.

به قول شیخ عجل «هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم    سعدیا بی حضور حضرت دوست همه عالم به هیچ نستانیم» همه دلخوشی من این است که یک روزی یکی از این مطلب ها را آنها بخرند گفت اگر از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان باشد که از آن کرانه یکی کارگر شود در این سالها یک شب را بخرند درست می شود به هر حال خیلی برنامه مبارکی است خیلی برنامه خوبی است اما می دانم که هم من و هم همکارانم آنچه که تقدیم شده آن چیزی نیست که شایسته ماه مبارک رمضان باشد آنی نبوده که در خور شان و وجاهت مخاطبان باشد اما گفت برگ سبزی است تحفه درویش چه کند بینوا همین دارد.

*تسنیم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.